جدول جو
جدول جو

معنی نظر یافتن - جستجوی لغت در جدول جو

نظر یافتن
(عِ گِ کَ دَ)
تربیت یافتن. فیض پذیر شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). بهره یافتن. نصیب بردن. مورد عنایت واقع شدن. طرف توجه شدن. تقرب یافتن:
بوسهل حقیقت به امیر... باز گفته املاک ایشان بازداد و ایشان نظری نیکو یافتند. (تاریخ بیهقی ص 37). و مانک نظری یافت بدین بزرگی. (تاریخ بیهقی ص 124). سخت جوان بود اما بخرد و خویشتن دار تا لاجرم نظر یافت و گشاده شد از بند. (تاریخ بیهقی).
داد تن دادی بده جان را به دانش داد زود
یافت تن از تو نظر در کار جانت کن نظر.
ناصرخسرو.
زود بشتاب تا به فرّخ بزم
یابی از جود شهریار نظر.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظفر یافتن
تصویر ظفر یافتن
پیروز شدن، دست یافتن به مراد، غلبه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بار یافتن
تصویر بار یافتن
اجازۀ ورود به بارگاه شاه یافتن، به حضور پادشاه رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظم یافتن
تصویر نظم یافتن
سامان یافتن دارای نظم و ترتیب شدن مرتب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار یافتن
تصویر بار یافتن
اجازه ورود ببارگاه شاه یافتن، بحضور پادشاه رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبر یافتن
تصویر خبر یافتن
آگاهیدن آگاهی یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیروز شدن فتح کردن، دست یافتن بر مسلط شدن بر. پیروز گشتن دست یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
عبور پیدا کردن مجال عبور یافتن: سخن چین و بیدانش و چاره گر نباید که یابند پیشت گذر، تجاوز کردن درگذشتن: زخاور برو تا در باختر زفرمان من کس نیابد گذر، نجات یافتن خلاص شدن: چنین داد پاسخ ستاره شمر که از چرخ گردون که یابد گذر ک
فرهنگ لغت هوشیار
مشهورشدن معروف گشتن: نام طلب کردی وکردی بکف نام توان یافت بخلق حسن. (فرخی)، هستی یافتن موجودشدن: بنام آنکه هستی نام از او یافت فلک جنبش زمین آرام ازو یافت. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظر داشتن
تصویر نظر داشتن
چشم داشتن چشم دوختن نظر داشتن به کسی یا چیزی. بدان توجه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار یافتن
تصویر بار یافتن
((تَ))
اجازه ورود به بارگاه شاه یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بار یافتن
تصویر بار یافتن
شرفیاب شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اندر یافتن
تصویر اندر یافتن
استنباط کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
تسرّبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
Leach
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
lessiver
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
lixiviar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
چھاننا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
กรอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
לסנן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
浸出する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
漂洗
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
kuchuja
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
용출하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
ছেঁকনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
meresap
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
wypłukiwać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
निथारना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
percolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
lixiviar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
auslaugen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
uitlogen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
вымывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
промивати
دیکشنری فارسی به اوکراینی